به قلم: دکتر محمد صفری
با شکل گیری انقلاب اکتبر 1917 (مارکسیستی) در همسایگی ایران،ضرورت تمرکز قدرت در نظام سیاسی ایران امری منطقی بود که توسط بریتانیا تشخیص داده شد و رضاخان را مامور اجرای آن ساخت. اگر چه منافع این ابر قدرت در دوران مشروطه با ساختار ملوک الطوایفی سازگار بود اما تهدید کمونیست باعث چرخش سیاست انگلیس در ایران شد و این راهبرد نیز جواب داد و ایران در فضای متلاطم نظام بین الملل آنزمان، بدون تجزیه وتغییر، ایستادگی نمود.
شرائط تحریم،تهدیدات خارجی وداخلی، وضعیت نابسامان و شکننده اقتصاد و معیشت جامعه، تعمیق نارضایتی جامعه، اختلافات درونی در حلقه های اولیه قدرت، و دهها مولفه دیگر که حتی شرائط انتخابات ریاست جمهوری در ایران را تحت تاثیر خود قرار داده و مشارکت مردمی را بطور بی سابقه ای کاهش داده و ضرورت تغییر راهبرد ساختار سیاسی در کشور را مشابه دوران بعد از مشروطه یادآوری می نماید.
دموکراسی به سبک غرب لااقل در وضعیت فعلی غیرقابل اجرا است و ساختار یک بام و دو هوا، کشور را بسمت تهدیدات جدی سوق داده است، ایران امروز نیازمند تمرکز قدرت در ساختار حکومتی است.
روشنفکران و جریانات سیاسی بویژه اصلاح طلب ها باید از گرفتن ژست دموکراسی دست بردارند و برای منافع ملی کشور شرائط عینی را درک نموده، راهبرد خود را با آن تطبیق بدهند امروز باید کشور را از ساختارملوک الطوایفی خلاص نمود و با تمرکز قدرت، موانع اقتصادی را از سر راه مردم برداشت.
با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی، شرائط عینی برای تحقق دموکراسی غربی نه در روانشاختی جامعه و نه در ظرفیت و ساختار ایدئولوژی جمهوری اسلامی فراهم نیست اصرار بر کندن سیبی که نرسیده اقدامی نامعقول است که مانع توسعه و رونق اقتصادی خواهد بود.
دکتر محمد صفری استاد دانشگاه اطلاعات وامنیت ملی