وقوع انقلاب اسلامی در کشور ایران که در سال 1979 اتفاق افتاد بی تردید پدیده ای بزرگ،منحصر به فرد، وغیرقابل مقایسه با سایر انقلابات جهان در قرون گذشته بوده است.
انقلاب اسلامی ایران از نظرماهیت دینی،کیفیت رهبری،شرایط وقوع،ترکیب حضور و وضعیت ناهمگون نظام بین الملل، حتی با انقلاب کبیر فرانسه ونیز با انقلابات دهقانی چین و انقلاب کارگری(پرولتاری) اکتبر 1917 بلشویک ها به رهبری لنین قابل مقایسه نبوده وچند سر وگردن از اینگونه انقلابات که خود آوازه تاریخ شده اند بزرگتر،عمیق تر وتاثیر گذارتر بر توازن قوا ونظام دو قطبی دنیای آنروز بوده است.
خواستگاه این انقلاب نه صرفا اقتصادی بوده ونه برپایه طبقات اجتماعی خاص بنا شده است(متفاوت از انقلابات ذکر شده که برطبقات اجتماعی خاص بناشده ومطالبات اقتصادی دنبال می نمودند) رهبری آن نیز بدون تکیه به عوامل خارجی وبدون استفاده ازاحزاب وگروههای سیاسی وبدون استفاده از سلاح وتجهیزات نظامی وبا مشی توده ای توانست همه ظرفیت های نیروهای سیاسی مخالف داخل وخارج کشور را در پشت سر خود نگاه دارد در شرایطی که دین از سوی انقلابیون شرق وتئوریسین های غرب " افیون " جامعه تلقی شده وباعث ایستایی جوامع معرفی شده بود وآموزه های مذهبی از سوی روشنفکران وبرخی رهبران ملی در تاریخ معاصر ایران، عامل عقب ماندگی کشور برداشت شده بود رهبری این انقلاب با دین وآموزه های دینی به میدان آمد و دین را عامل اصلی انقلاب وتغییر در نظام بین الملل متبلور ساخت.
انقلاب اسلامی ایران " تئوریهای انقلاب" که از سوی میشل فوکو( اندیشمند مشهور فرانسوی ) ،تدا اسکاچ پل (جامعه شناس ودانشمند مشهور امریکایی)،جیمز رابرت "جیم" دیویس( نظریه پرداز مشهور امریکایی)وبسیاری دیگر از نظریه پردازان غربی وشرقی مطرح شده بود را متزلزل نمود وآنان را واداشت تا در نظریه ها وتئوریهای خود نسبت به "انقلاب" تجدید نظر نمایند.
فرهنگ ، دین و شعور سیاسی مردم ایران همراه با رهبری توانمند و شخصیت کاریزماتیک امام خمینی، ظرفیت عظیمی ایجاد نمود تا قدرت تا دندان مسلح رژیم پهلوی و همراهی دو ابر قدرت غرب(امریکا-بلوک سرمایه داری وامپریالیستی) وشرق(شوروی-بلوک مارکسیستی و کمونیستی) قادر به توقف،انحراف واستحاله انقلاب اسلامی نشدند.
پس از انقلاب اسلامی، تهدیدات همه جانبه با ابعاد کمی وکیفی بسیار گسترده با هدف تغییر یا تلاشی در مقابل انقلاب قرار داشت در دهه اول بعد از انقلاب اسلامی طراحی چند کودتا ،در حالی که ساختار منسجمی در نظام سیاسی ایجاد نشده بود، راه اندازی جنگ تمام عیار عراق علیه ایران،درحالی که ساختار نظامی وجنگی حداقلی هم شکل نگرفته بود،اپوزیسیون سیاسی همراه با مشی مسلحانه با حجم بسیار بالا ودر اکثر مناطق کشور از کردستانات تا سیستان و بلوچستان وترکمن وجنگل های مازندران و...علیه امنیت ملی دست در دست عربستان،عراق،شوروی سابق وامریکا نا امنی ایجاد کردند در حالی که سیستم امنیتی اطلاعاتی منسجم همراهبا تجهیزات وامکانات مقتضی شکل نگرفته بود،اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان مسلمان انقلابی(سفارت مرکز توطئه وجاسوسی علیه انقلاب شده بود)،حمله جنگنده های امریکایی از طریق طبس،اعلام جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین وهمدستی وهمکاری این گروه با صدام حسین،وجود خانه های تیمی وایجاد ترور وبمب گذاری ودرگیریهای مسلحانه درون شهری و بمب گذاری در حزب جمهوری اسلامی وکشتار بیش از 70 تن از مقامات اجرایی ونمایندگان مجلس شورای اسلامی ، انفجار در مقر نخست وزیری وبه شهادت رساندن رئیس جمهور ونخست وزیر ، و.... در واقع تهدیدات متعدد که امنیت ملی نظام نوپای انقلاب را ازطریق جنگ،تحریم،تجزیه طلبی مناطق جنوب وغرب وحضور ستون پنجم ونفوذ در ارکان نظامی سیاسی،همراهی وائتلاف بنی صدر(اولین رئیس جمهور انقلاب اسلامی)با رجوی سردمدار سازمان منافقین، همراه با سهم خواهی ملی گریان واحزاب کمونیست از یکطرف و سوء استفاده مهدی بازرگان(دولت موقت که با حکم امام منصوب شده بود) که تمام ملی گراهایی که در حزب نهضت آزادی بودند را بعنوان وزرا کابینه خود به قدرت رسانده وبرخلاف نظر معمار ورهبر انقلاب ،جدایی دین از سیاست ونیز همراهی با غرب را پیشه راه خود کرده بود از طرف دیگر دامنه وحوزه تهدیدات علیه انقلاب را گسترده ونیز عمیق تر نموده بود .
بطور کلی تهدیدات دهه اول انقلاب به مراتب در همه ابعاد به تناسب رشد وتکنولوژی آن دوره بیشتر از دو دهه اخیر بوده است اما خطری که امروز انقلاب را به مخاطره انداخته به مراتب بیشتر از دهه اول می باشد به عبارت دیگر "چرا تهدیدات انقلاب دردو دهه جاری جدی تر است؟"
سوال بزرگ در همین نقطه متمرکز است ونویسنده قصد دارد به چرایی آن بپردازد.
ادامه دارد ......
دکتر محمد صفری – استاد دانشگاه