محمد صفری- استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی
متاسفانه آسیب پذیری فرهنگ، سیاست و امنیت ما از سوی مدرنیسم آشکار گشته است. سکولاریسم زائیده مدرنیته است، لیبرالیسم از این مکتب متولد گردیده و بی بندوباری جامعه بشری نیز محصول این پدیده تلقی گردیده است.
اینترنت، فیس بوک، واتس آپ، وایبر و اینستاگرام و در کل فضای مجازی، همراه با تصاویر، که در همه ابعاد زندگی بشری نفوذ نموده محصول این مکتب است و تاکنون به مثابه دشمن اصلی دین، فرهنگ، سیاست و امنیت در جوامع شرقی تلقی گردیده است.
بر کسی پوشیده نمانده که انقلاب اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی از مدرنیسم رنج می برد و همواره نمی داند با تهدیدات این پدیده چگونه رفتار نماید. استراتژی تدافعی و مشی عکس العملی در مقابل حملات آن تاکنون کارساز نبوده و مقابله با آن هزینه های گزافی را در بر داشته است.
با نگاهی نه چندان دور به گذشته، به پدیده ویدئو با وحشت نگریسته می شد و هزینه های گزافی در مقابله با آن صرف گردید و بخش هایی از مردم این مرز و بوم را بخاطر داشتن آن از خود رنجاندیم! هنوز مشی مقابله با این تهدید را سازماندهی نکرده خود را در مقابل دیش های ماهواره دیدیم و قبل از شناخت این پدیده پشت بام های ملت را هدف تهاجم قرار داده و اقشاری دیگر از مردممان را در مقابل خود قرار دادیم. فیس بوک را لعن کردیم و واتس آپ را در خانه هایمان دیدیم. هنوز کارکرد آن را نشناخته بودیم صدای اینساگرام بلند شد و اکنون همه ما کارکرد مدرنیته را نه در پشت بام ها و نه در کنار تلویزیون منازل بلکه در اندازه یک گوشی همراه و در دست جوانان این مرز و بوم مشاهده می کنیم که با آن در خلوت و آشکار زندگی می کنند.
مدرنیسم و پست مدرنیسم واقعیتی است که در تداوم علم ظهور و بروز یافته و قابل نایده گرفتن نیست و هرگز با هیچ سلاحی نیز متوقف نخواهد شد.
این پدیده به مثابه جریان آبی است که در مقابل هر مانعی به سمت جلو حرکت می کند و راه نفوذ خود را پیدا می کند. لهذا هرگونه تلاش برای متوقف نمودن آن بیهوده است و در جامعه انسانی نتیجه عکس را نیز در بر خواهد داشت و نگاه به گذشته مدعی این ادعا خواهد بود.
ضمن اینکه نویسنده مدعی است اساسا تهدید دانستن این پدیده از ریشه و بن خطایی است که گذشتگان دچار آن بوده اند، این اشتباه ریشه در بی اطلاعی و عقب ماندگی ما از این پدیده تلقی می گردد. عدم شناخت عمیق از فناوری های روز همچنان ما را در موضع تدافعی قرار داده است.
این پدیده از غرب آمده و غرب دشمن ماست پس این پدیده دشمن ما تلقی می گردد! این صغری و کبری واقعی است که منجر به اتخاذ استراتژی اشتباه از سوی استراتژیست های ما شده است. مضافا اینکه قبل از شناخت ابزارهای نوین به ارمغان آمده از مدرنیته خود را مجاب به مقابله در سرزمین خودی کردیم و غرب از فرصت ضعف ما بهره برده و از تکنولوژی نوین در جهت تخریب فرهنگ و دین ما استفاده کرده است. فارغ از اینکه ابزارهای پست مدرنیسم فی نفسه در تعارض و تقابل با ارزش های دینی قرار ندارند، اصولا ابزارهای غیر هوشمند نمی توانند برای ضدیت با دین و فرهنگ ها متولد شوند، بلکه عاملین این پدیده قادرند از آن علیه حریف خود استفاده نمایند. بنابراین مدرنیسم به خودی خود دشمن ما محسوب نشده و این پدیده به خودی خود تهدید نیست.
اگر ابزارهای مدرنیسم امنیت ملی ما را نشانه رفته و نا امنی را در جامعه گسترش داده و امنیت روانی جامعه را به خطر انداخته و جرائم خرد و کلان را افزایش بخشیده اند نه بخاطر اینست که مدرنیسم فی نفسه در مغایرت و مخالفت با امنیت است بلکه بخاطر ضعف ما در عقب ماندگی از این پدیده است. بیگانه بودن و عدم شناخت ما از یک سو و تسلط و شناخت دشمن از ابزارهای این پدیده از سوی دیگر باعث گردیده که از ناحیه مدرنیته آسیب پذیر بوده و آن را دشمن فرضی خود محسوب نمائیم. این ضعف آشکار ما هزینه های زیادی را بردوش مردممان قرار داده و بعضا آنان را از مسئولین دور ساخته است. افزایش فاصله مردم و مسئولین در این کانون قابل تعریف است، لهذا وظیفه امروز ما برطرف کردن این ضعف بزرگ است و مردم و نظام ما را تضمین خواهد نمود.